دختر بهار

ساخت وبلاگ
بالاخره تونستم بیام بنویسم . دلم پر میکشید برای نوشتن. این تاخیر خیلی زیاد بخاطر این بود که چندیییین روز اینترنت قطع بود و هیچ کاری نمیشد کرد. یه روزایی و یه لحظه هایی بود که باید ثبت میشد اما نشد متاسفانه . امروز دیگه هول هولکی اومدم که فقط بنویسم . چند روز اخر سال اصلا حس و حال خوبی نداش دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت: 15:23

آه خدای من حادثه نبود ، فاجعه بود . ساختمان پلاسکو آتش گرفت ریخت و ... خدایا چه شد؟ چه به روزشون اومد؟ عزیزانی از بین رفتن که انسان واقعی بودند . خدایا دلمون خون شد احساسمون داغون شد . افکارمون ، روزامون پرپر شد . خدایا بارالها یهو چی شد؟ عزیزانشون خانوادهاشون چشم های انتظارشون . خدایا اون همه عشق اون همه امید اون همه احساس و انتظار که دفن نمیشه . سنگین و سنگین تر میشه .اونا رو داغ اتش و سنگینی اوار کشت . خانوادهاشونو داغ رفتنشونو سنگینی غمشون میکشه .خیلی مراقبشون باش ای مهربانترین . فاجعه پلاسکو برایم شوکه کننده بود . تا چند ساعت اول فقط شوکه بودم و انگار رو حالت استندبای هستم . اما از شبش شروع شد . بغض هایی که قورت دادم . اشک هایی که چکیده نشد . دلم خون شد براشون . برای خانواده ها برای کسانی که بیکار شدن و سرمایه شون سوخت . وحشتناکه خیلی اصلا شهر جو غم داره . امروز صبح باران بارید کاش اون روز میبارید کاش میشد یه ابر بهاری میومد و میبارید . خدایم چه زجری چه فاجعه ای . خدایا صبر بده توان بده . طاقت بده . پست قبلی رو وقتی میشندیدم پلاسکو داشت میسوخت فاجعه ای اتفاق افتاده دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت: 10:52

نمیدونم چرا یه حس دلتنگی عجیبی برای آذر ماه دارم . وقتی یادم اومد که یلدا یعنی آذر تموم شد نمیدونم چرا یهو دلم گرفت . با اینکه ماه خاصی برام نیست اتفاق خاصی برام نیفتاده اما دلم براش تنگ شد . ولی برای امروزم برای دی ماه برای زمستون سفید خوشحالم . البته که دیگه سفید نیست چون برفی نیست . دلم یه برف زیااااااد میخواد . ولی همین که زمستونه و نوید بهارو میده خوبه . فصل پر جنب و جوشیه دوسش دارم . دیروز ساینا اومد خونمون . هروقت همدیگرو میدیدیم انقدر حرفهای مفید میزدیم انقدر هر لحظه پر از انرژی مثبت بود که حد نداره . اما دیروز همش از خانواده شوهر و اینجور چیزای خاله زنک بازی حرف زدیم . هموناشم خوب بود اصلا حضورش خوبه . ولی حرفی نزدیم که تا روزها به یادش بی افتم و دوباره پر از انرژی بشم . ولی از خودم چندتا نکته خوب بهم گفت که بسیار خوشمان امد و کلی کیف کردم . اعتماد به نفسم رفت بالا . اخرای سال که میشه . انگار با یه آمپول کلی انرژی تو خونمون تزریق میکنن . چقدر خوبه اینجوری. نمیدونم چرا . انگار دقیقه های نود هست کلا خیلی رو به راه میشم مخصوصا بهمن و اسفند . الان رو به راهم . فقط گ دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت: 10:35

داره بارون میباره . هوا عالی تر از اونی هست که دلم میخواست . خونه گرمه . دلم شدیداً چای با کیک خونه گی میخواد . کیک که ندارم فر هم که ندارم . پس دلم به همین چای خوشه . امروز خیلی خدارو شکر کردم که سرکاری که دوست ندارم نمیرم . تو موقعیتی که دوسش ندارم نیستم . خونه ام راحتم . با شور و اشتیاق به هدف هایی که دارم فکر میکنم و تنها خودم برای خودم تصمیم میگیرم . برای خودم رویا میبافم و بهشون فکر میکنم . از اینکه اینجا خونه خودم هستم خوشحالم . تا چند سال پیش نمیتونستم انقدر با خودم باشم و کار و فکر و هدف دیگران خیلی برای روز و روزگارم تصمیم میگرفت . اما الان کنار پنجره ، لیوان چای در دستم، پامو رو پام انداختم و به هرانچه که دلم میخواد فکر میکنم دیگه خودم برای زندگی خودم تصمیم میگیرم (این خیلی برام مهمه). بیشتر میتونم رو پای خودم بایستم و قدرت نه گفتن دارم.با خیال راحت به کارهای خونه ام میرسم و از این حالم خوشحالم .. دلم میخواد دو سه روز هوا همینطوری عالی باشه .البته که واقعا دلم میخواد همیشه هوا همینطوری عالی باشه . حالا همیشه هم بارنی نبود اشکال نداره اما پا دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت: 10:35

همیشه تصمیم هایی رو که یهو شروع میکنی. یعنی براش زمان تعیین نمیکنی خیلی خوب پیش میره . ما تو زندگیمون از این تصمیم ها زیاد داشتیم . یهو یه کاری رو تصمیم میگیریم انجام بدیم .میریم و انجام میدیم خیلی هم خوب پیش میره . الان دوباره از اون تصمیم ها اومده سراغم . تو جام دراز کشیده بودم . یهو گفتم تا کی صبر کنم که موقعیت اوکی بشه تا برم کلاس زبان ؟ پاشدم زنگ زدم کلاس و اوکی کردم . و تو بهترین موقعیت زنگ زدم چون نیازی نیست که زیاد انتظار بکشم . از همین چهارشنبه کلاسم شروع میشه . مثلا یهو پاشدم گفتم میرم که گواهی نامم رو تمدید کنم . رفتم بعد از سه سال و نیم تمدید کردم بعد یه ماشین جور شد  نشستم پشتش و الان خیلی راضی ام . من با اون همه ترس و اون همه نه . یهو این کار و کردم . و الان هم اون ماشی ن مال خودم شد. مدلش بالا نیست اما همین که مال من و من دارم حسابی باهاش راه می افتم عالیه .  مثل خونه تکونی . مثل غذای خاص درست کردن . مثل خونه خریدن . گوشی خریدن . که از تصمیم تا خرید حدود یک ماه طول میکشه. چون هیچ پس اندازی براش نداشتیم و خیلی از تصمیمات یهویی دیگه . قبل دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت: 10:35

کجای این جنگل شب ، پنهون میشی خورشیدکم پشت کدوم سد سکوت پر میکشی چکاوکم چرا به من شک میکنی من که منم برای تو لبریزم از عشق تو سرشارم از هوای تو دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو گریه نمیکنم نرو آه نمیکشم بشین حرف نمیزنم بمون بغض نمیکنم ببین نوازشم کن و ببین عشق میریزه از صدام صدام کن و ببین که باز غنچه میدن ترانه هام اگرچه من به چشم تو کمم قدیمی ام گمم آتش فشان عشقمو دریای پر تلاطمم به یاد تو گوش میدم . مهمان نیامده ام . نمیدونی این روزا که نیستی با عشقت تا کجا جا میرم .  نمیدونی لحظه هام چه جوری میگذره . دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت: 10:35

فکر میکنم تاریخ یه جایی اشتباه کرده . این ماه باید ماه رمضان میبود . نمیدونم چرا انقدر دلم ماه رمضان میخواد . تا میخوام یه چیزی بخورم میگم روزه نیستم ؟ دلم لحظه های نزدیک اذان و میخواد دلم ربنای شجریان و اذان موذن زاده رو میخواد . دقیقا همونی که چاوشی هم میخونه . دلم اون حال و هوا رو میخواد . کم هم نیست خیلی شدیده . چند وقت پیش  به همسری گفتم که این ماه باید ماه رمضان میبود و این شب هم شب قدر . دلم شب بیداری میخواست . شبی که تقدیر و میشه عوض کرد سرنوشت رو میشه تازه کرد. یه روزشو روزه گرفتم . و برای خودم زولبیا و بامیه هم خریدم . . دلم افطار و سحر میخواد دلم دعا و نیایش میخواد دلم شب قدر میخواد . شاید چون این ماه هم, اون ماه خاص نبود . اما بازم تاخیر زیادی داشتم. انگار دیگه صبرم از روی عشق نیست انگار دیگه مجبورم که صبور باشم . ولی دلم این صبوری رو نمیخواد . من میخوام با عشق م با لب خندون منتظر باشم نه اینطوری به هم ریخته با هر لحظه پر از خواهش . خدایا به تو سپرده ام اما چرا مدل صبوری کردنم اینطوری شده . ببخش قلب کوچک و نازکم را . ببخش بخاطر بهونه گیری های بچه گانه ام . دق دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت: 10:35

یه کمی از کتاب خوندن دور شدنم . الان چند روزه که نخوندم . خوندن کتابهای خوب انقدر بهم انگیزه و انرژی میده که هر روز میتونم خونه تکونی و دل تکونی کنم . وقتی کتاب میخونم لحظه ها روزها  یه جور دیگه میگزره . اهنگها رو یه جور دیگه گوش میکنم . حالم بهتره . با انگیزه ترم . کارام خیلی بهتر پیش میره . امروز زنگ زدم به ساینا و داشتیم در مورد حس های مشترکمون حرف میزدیم . اینکه هر دو احساس میکنیم که مفید نیستیم و وقتی جدی تر نگاه میکنیم میبینیم .در واقعیت اینطوری نیست و این فقط زاییده فکر ماست. بخاطر این اینطوری فکر میکنیم که هنوز به هدفامون نرسیدیم. خلاصه یه کم از کار و درس و اینا حرف زدیم و مسائل روواسه خودمون یه کم باز کردیم. من بهش گفتم اهداف ادم باید پیوسته و انعطاف پذیر باشه . من دنبال اینم . بعد از کاری که دوست دارم انجام بدم باهاش صحبت کردم  گفت چرا نمیری دنبالش منم گفتم : ترس از شکست اما میدونم شکست تو راه هدف شکست معنا نمیشه . تجربه است . درس  . و بخاطر همین واقعا تصمیم گرفتم که برم . باید از یه جایی شروع کرد . بعضی وقتها چشمامو میبندم و به رویایی که دارم فکر میک دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : ترس از شکست,ترس از شکست یا انتقاد,ترس از شکست چیست, نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 13 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 17:16

امروز دلم برای قبلاً هایم تنگ شد . خوبه که خودمو داشتم . راضی ام از خودم. امروز خیلی اتفاقی یکی از عکسای قدیمی مو دیدم (برای دو سال پیش) دیدم چقدر جوون بودم . چقدر ناز و دوستداشتنی و ظریف بودم .  چقدر خودمو دوست دارم . شدید و عجیب دلم برای خودم تنگ شد  . شاید باز دوسال دیگه همین حسو داشته باشم . این روزای من . پر از فکر و تصمیم و رویا و هدفه. خداروشکر همراه عشقم داریم زندگیمونو میسازیم و هر دو دلمون میخواد به بهترین شکلی که میتونیم بسازیمش. داریم قشنگ رنگش میزنیم هر دو عاشق زندگی مشترکمونیم. من سحرم . همون سحر ذوقی و خوشگل که بخاطر یه دندونش که اومده روی اون یکی ناراحت میشه ولی خدارو شکر میکنه . سحری که عاشق شوهرشه  هنوز وقتی امید زنگ میزنه . ضربان قلبم زیاد میشه عطر میزنم و اگه شلخته باشم معذب میشم. هنوزم پیراهن های شوهرمو بو میکنم . هنوز موقعی که تخت و جم میکنم بالشتش رو بو میکنم و قربون صد قه اش میرم. هنوز هم وقتی از دور میبینمش ته دلم قند آب میشه و از ته دل لبخند رضایت میزنم بخاطر اینکه همسر منه و مال شخص دیگه ای نیست. همون سحری ام که هنوز زی دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : این روزهای سحر دولتشاهی,این روزهای سحرقریشی,حال این روزهای سحر دولتشاهی, نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 40 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 17:16

امروز 2 اذر. یه برف کوچولو رو زمین نشسته و برف ریز ریز داره میباره . هوا حسابی سررررررددددددده. منم با اولین باد سرد, یه سرمای حسابی نوش جان کردم و الان صدام که در نمیاد بینی ام که اویزونه و ... . خودمو بستم به چای زنجبیل و به دونه . از اینا که بگذریم . عصبی ام خیلی زیاد عصبی شدم . هی میگم دلیلش چی میتونه باشه . بعد میبینم ذهنم برای چی درگیره . و میفهمم بخاطر چی عصابم خورده . اما یعنی تا این حد؟ یعنی انقدر این مساله پرررنگه . بعد میبینم خب اره چون تا حالا چندین بار کوتاه اومدم . مساله اینه که بعضی وقتها امید خیلی مسخره و بی فکر پول خرج میکنه . تا حالا چند بار با نرمی و لطافت بهش گفتم اما این بار خیلی عصبانی ام از دستش .ولی من که با لحن بد حرف نمیزنم . نمیتونم طاقت ندارم باهاش بد حرف بزنم . تو دلم خیلی عصبانی ام اما به ظاهر فقط ناراحتم . دیشب نصفه شبی بیدار شده بودم و یاد کاراش افتاده بودم میخواستم بیدارش کنم و باهاش حرف بزنم شایدم دعوا کنم . خیلی کلافه ام کرده .میخواستم امشب باهاش حرف بزنم اما  صدام خیلی بد شده و گلوم هم موقع حرف زدن خیلی اذیت میشه با دختر بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر بهار دنبال می کنید

برچسب : چشامو میبندم میخوام هرچی غصه است بمیره,دانلود آهنگ چشامو میبندم میخوام هرچی غصه است بمیره, نویسنده : 6springdaughterb بازدید : 47 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 17:16